قلمدون



جشن دامادي متفاوت با حضور لشکري از فرشتگان

"مجيد" پسر خوب يافت آباد





"مادر مجيد" قصه ما، روسري سفيد پوشيد و چادر رنگي به سر کرد تا نشان دهد او در زمان تشييع پيکر فرزندش رو سفيد ترين مادرها در مقابل خدا، فرشتگان خدا و مادر ائمه فاطمه زهرا سلام الله است و اين بار در کنار تابوت فرزندش با قدي برافراشته قرار گرفت تا بگويد مجيد پسر خوب يافت آباد، مايه افتخار اوست.




و چه زيبا امام اي شهدا را به امامزادگان عشق توصيف کرد و چه باشکوه است، انتظار معجزه از اين مردان پاکباخته عاشق که بيايند و دم مسيحايي پيکره خمود و دلگرفته شهر و کشور شوند.
چه معجزه اي بالاتر از اين که « کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا » را مي توان در هر قدمي که آنها برداشته اند تفسير و تشريح کرد.
چه معجزه اي زيباتر از اينکه پيکرهاي بي جان، خسته و سوخته از قربت برگشته آنها، هر چند که علي اکبري رفته باشند و علي اصغري برگشته باشند! جاني دوباره بر کالبد يک محله، شهر و کشور مي دمد.
چه معجزه اي عجيب تر از اين که ديدن همين پيکرها، دل مادران شان را با اشک چشم، " آبديده" عزت و شرف مي کند و از آنان قهرماناني، پهلوان ساز مي سازد و با صدايي قرص از فرزند داشته و پيکر تحويل گرفته و راهي که ادامه خواهد داد و انتقامي که خواهد گرفت، براي دشمنانش مي گويد.
و اين بار پيکر مطهر بسيجي شهيد مجيد قربانخاني اين معجزات را با هم رقم زد . او که عاشورا را در سوريه و کربلا را در خان طومار ديد و عاشقانه به سويش پر کشيد، حر شهداي مدافع حرم شد.
مجيد تا قبل از سفر به کربلايي که او را به راستي کربلايي کرد، "داش مجيد بود" و در بين الحرمين با گوشه چشمي از حسين ابن علي و علمدارش، لايق مدافع حرم "بي بي زينب" و "رقيه" سلام الله عليهما شد. او به بر کشتي نجات حسين عليه السلام نشست و براستي آدم شد! چيزي که بنابر فرمايش امام خميني(ره) سخت و براي برخي هرگز است.
قصه مجيد تازگي ندارد! او تکرار تاريخ است براي بيداري ما براي اينکه نشان دهد هنوز خداوند به برگشت انسان از اشتباه و گناه اميدوار است و راه ها باز اگر ما خود را آماده دق الباب خدا کنيم. اما قصه "مادر مجيد" تازگي دارد.
مراسم باشکوه تشييع پيکر شهيد مجيد متفاوت تر از ساير شهدا برگزار شد وقتي مادرش با روسري و چادر سفيد، باقي مانده پيکر سوخته فرزند را در آغوش گرفت او را تک پسر خانه بود / چراغ خانه
مادري که در آخرين لحظات حضور زميني فرزندش، آرزوي دامادي او را با گل هاي پرپر و توزيع حنا و شيريني و با حضور لشکري از فرشتگان و مدعويني گريان، جامه عمل پوشاند تا به همگان از دوست و دشمن به ويژه به قاتلين فرزندش نشان دهد که تمثيل وصال الهي براي چشمان زميني ما مصداق دامادي و وصل محبوب را دارد.
"مادر مجيد" قصه ما، روسري سفيد پوشيد و چادر رنگي به سر کرد تا نشان دهد او در زمان تشييع پيکر فرزندش رو سفيد ترين مادرها در مقابل خدا، فرشتگان خدا و مادر ائمه فاطمه زهرا سلام الله است و اين بار در کنار تابوت فرزندش با قدي برافراشته قرار گرفت تا بگويد مجيد پسر خوب يافت آباد، مايه افتخار اوست.
بدون شک اين روي سپيد و لباس سپيد و قد برافراشته و زبان گويا و دل قرص و نگاه مقتدر و قلب شکسته دل مادر مجيد قربانخاني و مادر مجيدهاي ديگر انقلاب اسلامي، دفاع مقدس، شهداي حرم و . مادامي که چرخ اين روزگار مي چرخد و سفيدي بر سياهي و حق بر ظلم با خون سرخ پيروز مي شود، همچنان باقي است و اي کاش فلک آنقدر بر گوش و چشم و دل ما زنگار روزمرگي نمي زد تا مي توانستيم يک لحظه بشنويم که مجيد وقتي پا بر خاک کربلا گذاشت چه ديد که اينگونه متحول شد و وقتي سر بر آستانه حضرت رقيه و حضرت زينب سلام الله گذاشت چه دلبري کرد که لايق ماندن در جوار ملکوتي آنان شد.
انتهاي پيام/*



جشن دامادي متفاوت با حضور لشکري از فرشتگان

"مجيد" پسر خوب يافت آباد




"مادر مجيد" قصه ما، روسري سفيد پوشيد و چادر رنگي به سر کرد تا نشان دهد او در زمان تشييع پيکر فرزندش رو سفيد ترين مادرها در مقابل خدا، فرشتگان خدا و مادر ائمه فاطمه زهرا سلام الله است و اين بار در کنار تابوت فرزندش با قدي برافراشته قرار گرفت تا بگويد مجيد پسر خوب يافت آباد، مايه افتخار اوست.







و چه زيبا امام اي شهدا را به امامزادگان عشق توصيف کرد و چه باشکوه است، انتظار معجزه از اين مردان پاکباخته عاشق که بيايند و دم مسيحايي پيکره خمود و دلگرفته شهر و کشور شوند.
چه معجزه اي بالاتر از اين که « کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا » را مي توان در هر قدمي که آنها برداشته اند تفسير و تشريح کرد.
چه معجزه اي زيباتر از اينکه پيکرهاي بي جان، خسته و سوخته از قربت برگشته آنها، هر چند که علي اکبري رفته باشند و علي اصغري برگشته باشند! جاني دوباره بر کالبد يک محله، شهر و کشور مي دمد.
چه معجزه اي عجيب تر از اين که ديدن همين پيکرها، دل مادران شان را با اشک چشم، " آبديده" عزت و شرف مي کند و از آنان قهرماناني، پهلوان ساز مي سازد و با صدايي قرص از فرزند داشته و پيکر تحويل گرفته و راهي که ادامه خواهد داد و انتقامي که خواهد گرفت، براي دشمنانش مي گويد.
و اين بار پيکر مطهر بسيجي شهيد مجيد قربانخاني اين معجزات را با هم رقم زد . او که عاشورا را در سوريه و کربلا را در خان طومار ديد و عاشقانه به سويش پر کشيد، حر شهداي مدافع حرم شد.
مجيد تا قبل از سفر به کربلايي که او را به راستي کربلايي کرد، "داش مجيد بود" و در بين الحرمين با گوشه چشمي از حسين ابن علي و علمدارش، لايق مدافع حرم "بي بي زينب" و "رقيه" سلام الله عليهما شد. او به بر کشتي نجات حسين عليه السلام نشست و براستي آدم شد! چيزي که بنابر فرمايش امام خميني(ره) سخت و براي برخي هرگز است.
قصه مجيد تازگي ندارد! او تکرار تاريخ است براي بيداري ما براي اينکه نشان دهد هنوز خداوند به برگشت انسان از اشتباه و گناه اميدوار است و راه ها باز اگر ما خود را آماده دق الباب خدا کنيم. اما قصه "مادر مجيد" تازگي دارد.
مراسم باشکوه تشييع پيکر شهيد مجيد متفاوت تر از ساير شهدا برگزار شد وقتي مادرش با روسري و چادر سفيد، باقي مانده پيکر سوخته فرزند را در آغوش گرفت او را تک پسر خانه بود / چراغ خانه
مادري که در آخرين لحظات حضور زميني فرزندش، آرزوي دامادي او را با گل هاي پرپر و توزيع حنا و شيريني و با حضور لشکري از فرشتگان و مدعويني گريان، جامه عمل پوشاند تا به همگان از دوست و دشمن به ويژه به قاتلين فرزندش نشان دهد که تمثيل وصال الهي براي چشمان زميني ما مصداق دامادي و وصل محبوب را دارد.
"مادر مجيد" قصه ما، روسري سفيد پوشيد و چادر رنگي به سر کرد تا نشان دهد او در زمان تشييع پيکر فرزندش رو سفيد ترين مادرها در مقابل خدا، فرشتگان خدا و مادر ائمه فاطمه زهرا سلام الله است و اين بار در کنار تابوت فرزندش با قدي برافراشته قرار گرفت تا بگويد مجيد پسر خوب يافت آباد، مايه افتخار اوست.
بدون شک اين روي سپيد و لباس سپيد و قد برافراشته و زبان گويا و دل قرص و نگاه مقتدر و قلب شکسته دل مادر مجيد قربانخاني و مادر مجيدهاي ديگر انقلاب اسلامي، دفاع مقدس، شهداي حرم و . مادامي که چرخ اين روزگار مي چرخد و سفيدي بر سياهي و حق بر ظلم با خون سرخ پيروز مي شود، همچنان باقي است و اي کاش فلک آنقدر بر گوش و چشم و دل ما زنگار روزمرگي نمي زد تا مي توانستيم يک لحظه بشنويم که مجيد وقتي پا بر خاک کربلا گذاشت چه ديد که اينگونه متحول شد و وقتي سر بر آستانه حضرت رقيه و حضرت زينب سلام الله گذاشت چه دلبري کرد که لايق ماندن در جوار ملکوتي آنان شد.
انتهاي پيام/
*



در ادامه اشاعه فرهنگ هاي غربي،

ردپاي جاهليت مدرن به خيرات اموات رسيد/ در قاموس چه کساني حقوق حيوانات با انسان برابر مي شود؟


اينکه جانداري را به عنوان حيوان خانگي از محيط طبيعي خود اسير آپارتمان و سبدهاي کوچک کنيم! از نوع زندگي آزادش، محدود به لباس هاي حيوانات کرده و از نوع مراودات خود با همنوعانش به نشست و برخاست با انسان ها مجبور کنيم و از طرف ديگر به فکر بهترين تغذيه ها و آرايشگاه ها براي او باشيم و در مرگش اشک بريزيم و سنگ قبرهاي فانتيزي تهيه کنيم يا خيرات اموات خود را به او بدهيم اين رعايت حقوق و مهرباني به آنهاست!

منيره غلامي توکلي





چند روزي است که فيلم پختن «غذاي سگ» به عنوان فاتحه خواني و خيرات درگذشتگان از سوي چند جوان در فضاي مجازي، واکنش هاي بسياري را به دنبال داشته است. از نوع پوشش و حجاب و توضحياتي که فيلم بردار مي دهد به خوبي مشخص است که افراد حاضر در آن آشپرخانه؛ از روشنفکران مدرن محسوب مي شوند! روشنفکراني که بنابر آنچه از فيلم بر مي آيد هر شب جمعه به نيت يکي از رفتگان شان غذاي سگ پخته و خيرات مي کنند!
اما قبل از پرداختن به اين دست کارها و تبليغ کردن اين نوع اقدامات توجه به چند نکته بسيار مهم است که غفلت از آن باعث مي شود آنچه به عنوان خيرات و مبرات براي رفتگان در نظر مي گيريم خالي از خلل نباشد.
آنچه مبرهن است اينکه، اسلام به حقوق حيوانات و اجراي عدالت نسبت به آنها اهميت زيادي داده و آن را در زمره « حق الله » مي داند و همگان را در برابر حيوانات مسئول دانسته است. از نظر اسلام نفقه حيوان که شامل مسکن، تغذيه و درمان مي شود از مهم ترين حقوق حيوانات است.
از آنجايي که حيوانات داراي شعور و احساس هستند هر نوع آزار روحي و فيزيکي آنها اعم از مثله کردن، داغ زدن، بارکشيدن بيشتر از توان و رنج دادن او هنگام ذبح کردن و جدا کردن حيوان از نوزادش . از امور زشت و شيطاني محسوب مي شود.
در اسلام براي تأکيد بر رعايت حقوق حيوانات از ثواب و عذاب الهي استفاده مي شود اين توجه به حقوق حيوانات در اسلام، توجه عام است شامل حيوانات حرام گوشت، نجس و حتي در شرف مرگ هم مي شود.

حضرت علي عليه السلام در خطبه 67 نهج البلاغه مي فرمايند: از خدا بترسيد و تقوا پيشه کنيد که شما در پيشگاه خداوند مسئول بندگان و شهرها و آبادي ها هستيد زيرا از همه چيز حتي از خانه ها و حيوانات بازپرسي خواهيد شد.
در آموزه هاي اسلامي آمده است که اگر ظرف آبي براي وضو داريد و حيواني نيز تشنه است آن ظرف آب را به حيوان تشنه دهيد و به‌جاي وضو، تيمم کنيد. سيره پيامبر اسلام و ائمه اطهار بيانگر عنايت آن بزرگواران به حقوق حيوانات است و مهم اينکه اين حقوق داراي اسقاط نيست، يعني نمي توان با جلب رضايت حيوان از انجامش سرباز زد! از اين روست که پيامبراکرم(ص) مي فرمايد: « اگر ستمي که به حيوان مي کنيد بر شما بخشوده شود، بسياري از گناهان شما بخشوده مي شود»
به هرحال بايد توجه داشت حقي که حيوان بر گردن انسان دارد بالاتر از حقي نيست که انسان ها بر يکديگر و همنوعان خود دارند! از اين روست که در هنگام اداي حق حيوانات بايد به چند نکته توجه داشت:
1. منظور از حقوق حيوانات، حقوق مشابه يا مساوي با انسان ها نيست. زيرا ساختار فکري و اجتماعي حيوانات بسيار ساده تر از انسان ها است. حيوانات به الگوهاي پيشرفته سياسي و اجتماعي نياز ندارند بلکه به آزادي، نور مناسب و فضاي کافي براي نشان دادن رفتارهاي طبيعي خود، غذاي طبيعي و همراهي با هم نوعان خود نياز دارند. وظيفه ما خودداري از زير پا گذاشتن حقوق طبيعي حيوانات است.
2. احترام به حقوق حيوانات مم به علاقه به آنها نيست. همانگونه که به حقوق انساني همه افرادي که با آنها در ارتباط هستيم احترام مي گذاريم. در حالي که لازم نيست آنها را دوست داشته باشيم. هر چند در اسلام بر شفقت و مهرباني با حيوانات تأکيد شده است.
3. مراد از حقوق حيوانات، حق حمايت است. زيرا آنها قدرت مطالبه حق خود را ندارند بنابراين ما مکلف هستيم به حمايت از آنها اقدام کنيم.

با توجه به آنچه گفته شد:
آيا مي توان آنقدر به حيوان علاقه مند بود که او را به جاي فرزند و خويشان خود قرار داد يا اينکه براي او حقوقي چون حقوق يک شهروند همنوع قائل شد!؟
اينکه جانداري را به عنوان حيوان خانگي از محيط طبيعي خود اسير آپارتمان و سبدهاي کوچک کنيم! از نوع زندگي آزادش، محدود به لباس هاي حيوانات کرده و از نوع مراودات خود با همنوعانش به نشست و برخاست با انسان ها مجبور کنيم و از طرف ديگر به فکر بهترين تغذيه ها و آرايشگاه ها و البسه براي او باشيم و در مرگش اشک بريزيم و سنگ قبرهاي فانتيزي تهيه کنيم اين رعايت حقوق حيوانات و مهرباني به آنهاست!
آيا اولويت بخشيدن حيوان به انسان براي خيرات و مبرات، عزت بخشيدن به حيوان و ترحم به اوست يا پايين آوردن شأن کرامت انساني که مي تواند از اين خيرات بهرمند شود يا محروم کردن درگذشتگان از دعاي خير مستحقي که فاتحه و دعايي از سوي او سبب آمرزش شان مي شود
و سؤال اصلي اينکه آيا اين حمايت از حقوق حيوانات است که مهرباني، دلسوزي و شفقت خود را مخصوص حيواناتي با نژاد خاص کنيم و به قولي خريدهاي لاکچري داشته باشيم! و با آنها پز روشنفکري و مدرن بودن بدهيم و از حيوانات با نژاد معمولي يا خياباني و بيمار برحذر باشيم!

هر چند اين دست نمايشات چون خيرات دادن به حيوانات که به نظر مي رسد از سوي ليدرهايي خارج از کشور هدايت مي شود مي تواند براي دقايقي با احساسات افراد بازي کند اما با توجه به فرهنگ و آداب و رسوم مردم کشور ما تأثيرگذاري عميقي نخواهد داشت چرا که هيچ عقل کامل و سالمي در شرايط اقتصادي کنوني و مصيبت هاي وارد شده بر هموطنان سيل زده و زله زده کشور اولويت خود را سگ قرار نداده و به فکر کودکان، نوجوانان و افراد کهن سال هموطن خود است.
به واقع اين افراد نه تنها از حقوق حيوانات هيچ نمي دانند بلکه ناقضان اصلي حق اين جانداران بي زباني هستند که پيامبر اکرم (ص) عذاب الهي را ضمانت اجراي حقوق آنها دانسته است.
اين افراد نه تنها از آموزه هاي شرع مبين اسلام به درستي هيچ نمي دانند بلکه به آن معقتد هم نيستند که اگر بودند مي دانستند بهترين خيرات براي اموات در کنار تغذيه، خواندن نماز، گرفتن روزه و خواندن قرآن است.
اگر حقوق حيوان حق الله است حق متوفي بر بازماندگانش حق الناسي است که خداوند از آن نمي گذرد! مثلا ثلث مالش را براي امور خيريه و عام المنفعه خرج کنند؛ اگر نماز قضا يا روزه قضا برگردن داشتند به جاي آنها بگيرند و اگر احتمال مي دهند حقي واجب مانند خمس، زکات و . دارند آن را ادا کنند و در نهايت بازماندگاني با اعمال پسنديده براي رفتگانشان باشند که چرا که فرزندان باقي الصالحات پدر و مادر محسوب مي شوند.
انتهاي پيام/*


عزم نيروي انتظامي در تنگ کردن عرصه براي قانون شکنان عفاف و حجاب/ مجازاتي که دوربين هاي ثبت بي حجابي را خاموش کرد



به نظر مي رسد برخي از کشف حجاب ها از سوي فريب خوردگان در مکان هاي پرتردد مثل مترو، بازار ، فروشگاه ها و بيشتر جنبه تبليغي و ارسال فيلم براي مصي علينژاد داشته است، پيش بيني مي شود با برخورد قانوني با چنين افرادي، شاهد کم شدن کشف حجاب در جامعه باشيم.

منيره غلامي توکلي


مترو يکي از مکان هاي است که هر روز شاهد انواع هنجارشکني ها در آن هستيم. هنجارشکني در نوع پوشش مردان و ن، هنجارشکني در مقدار و نوع آرايش، هنجارشکني در برخوردهاي خارج از عرف دختر و پسر با يکديگر و

وجود دست فروش ها در واگن هاي مترو نيز خود بحث ديگر دارد. دست فروش هايي که اگر مرد هستند بدون در نظر گرفتن رعايت واگن بانوان؛ وارد آن شده و در شرايط ازدحام جمعيت که حتي جا براي ايستادن کافي نيست با رد کردن خود از بين ن! اجناس شان را از لوازم بهداشتي تا خوراکي و فال مي فروشند! و يا اگر زن هستند؛ بدون در نظر گرفتن، ديده شدن توسط مردان حاضر در واگن هاي ديگر و حضور کودکان، اقدام به تبليغ براي فروش اجناسي مي کنند که يا البسه خاص بانوان است يا از لوازمي است که عرف جامعه فرياد زدن و فروش آن را در مکان هاي عمومي نمي پسندد.
بي پروايي برخي از ن در برداشتن حداقل حجاب در مترو، احساس آزادي براي تجديد آرايش يا تست لوازم آرايشي که از دست فروشان خريده اند، حضور برخي از دخترکان بزک کرده با انواع مانتوها و پوشش هاي خارج از عرف به قصد تبرج که گويي براي اين پرسه زني در ايستگاه هاي مترو حق احمه اي هم از صاحب کار خود مي گيرند! از ديگر هنجار شکني هايي است که بايد آن را به وجود افرادي که با حرکت هاي جلف به دنبال جلب نظر جنس مخالف هستند، اضافه کرد.

در چند ماه گذشته نيز مترو شاهد حضور فمنيست ها بود! وضعيت عفاف و حجاب در مترو گلي بود که با وجود اين افراد به سبزه آراسته شد! دخترکان و ني که به قصد حمايت از ن مجرم سياسي،ترويج افکار فمنيستي و مخالف با قانون حجاب علاوه بر تبليغ افکار خود حتي به رقص و پايکوبي در واگن مترو پرداختند.

همه اين موارد با وجود عزم و اراده پليس در اجراي قانون عفاف و حجاب در همه مکان ها به ويژه با نزديک شدن به ايام محرم که هر ساله شاهد نوعي عجيب از بدحجابي، بي حجابي، آرايش هاي سخيف و رفتارهاي عجيب برخي از افراد هستيم، باعث شد تا شاهد اعلام ارشاد بدحجابان در مترو باشيم.
خبري که عصبانيت برخي از قانون شکنان حوزه عفاف و حجاب شده است و با خدشه وارد کردن به کار پليس تلاش در بد و خشن جلوه دادن رفتارهاي مأموران نيروي انتظامي يا بي ارزش جلوه دادن کار شان، سعي در مقابله با اجراي اين قانون و يارگيري در هنجارشکني خود هستند.
به هر حال مترو، واگن ن، راهروهاي فروشگاه هاي بزرگ، کوچه پس کوچه هاي بازار، ماشين شخصي و آژانس هاي اينترنتي، حضور افراد در فرودگاه حتي براي پرواز به مقصد خارج از کشور و هيچ کدام حريم شخصي نبوده و اين مجوز را به شهروند ايراني و حتي تروريست خارجي نمي دهد تا قانون شکني کرده و به عفاف و حجاب به عنوان مطالبه اي که هم حقوق شهروندي است و هم حقوق فردي و اجتماعي دهن کجي کنند.
اگر چه به نظر مي رسد برخي از اين نوع کشف حجاب ها از سوي فريب خوردگان در مکان هاي پرتردد مثل مترو، بازار ، فروشگاه ها و بيشتر جنبه تبليغي و ارسال فيلم براي مصي علينژاد داشته است، پيش بيني مي شود با برخورد قانوني با چنين افرادي، شاهد کم شدن کشف حجاب در جامعه باشيم.
انتهاي پيام/*


در پس سهل انگاري مسئولين رخ داد:

ازدواج آسان، آرزوي دست نيافتني جوانان!


در حال حاضر در جامعه ايراني شرايط سخت و دشواري براي جوانان پديد آمده است که ازدواج هاي آسان را به آرزويي دست نيافتني تبديل کرده است، ديگر مجردها نمونه هاي موفق ازدواج هاي آسان را در پيش رو ندارند زيرا ازدواج که بايد مايه آرامش و شکوفائي جامعه شود، اکنون با موانع زيادي سر راه خود، مواجه شده است که توسط خود مردم به وجود آمده است .



منيره غلامي توکلي







آمار ازدواج در ايران به شدت پايين آمده است و به تبع آن سن ازدواج بالا رفته و بحران پيري جمعيت در راه است. هر روزه صحبت از افزايش تعداد افرادي که آنها را "مجردان قطعي" مي نامند، و هشدارهايي که از پيامدهاي اين واقعيت تلخ جامعه مخابره مي شود و دستان مسئوليني که روي دست قرار دارد!.
متولدين اواخر دهه 50 تا نيمه اول دهه شصت، بيشترين افرادي هستند که در معرض خطر "تجرد قعطي" قرار دارند، کساني که اکنون در ميانه دهه چهارم زندگي يا در مرز ورود به دهه پنجم عمر خود هستند و علاوه بر عدم ازدواج با مسائلي که آنها را مجبور به انتخاب تجرد کرده است، دست و پنجه نرم مي کنند.
عواملي مانند:
1- هزينه‌هاي مراسم ازدواج: ازآنجايي‌که در حال حاضر نوسانات بازار و تورم روي قيمت تمامي کالا و خدمات تأثير گذاشته است، هزينه‌هاي برگزاري مراسم ازدواج، جهيزيه و. افزايش يافته است. دربند الف. مادة 4 و بند ب. مادة 5 قانون تسهيل ازدواج جوانان آمده است که تسهيلات رفاهي براي برپايي جشن ازدواج بايد در اختيار زوج‌ها قرار بگيرد. متأسفانه اين بند‌ها اجرانشده‌اند.
2- اشتغال: نداشتن شغل و درآمد به‌خصوص براي زوج‌هاي دانشجو يا سربازان تشکيل خانواده را به تعويق مي‌اندازد؛ اما دربند ب. ماده 7 و بند ب. ماده 4 اين موارد به‌صورت کمک‌هزينه و مستمري پوشش داده‌شده است که البته به مرحله اجرا نرسيده‌اند.
3- مسکن: نداشتن مسکن و اجاره و پيش‌پرداخت‌هاي گران، مانع عظيمي در برابر ازدواج است. ماده 3، ماده? 10 و 9 راه‌حل‌هايي براي اين مسائل طرح کرده‌اند. افسوس که اين گزينه‌ها هم به عرصة عمل نرسيده‌اند.
4- معضلات فرهنگي: باور‌هاي فرهنگي و آداب‌ورسوم غلط، ازدواج در سنين بالا، معيار‌هاي اشتباه يا نامعقول براي انتخاب همسر، مخالفت‌هاي غيرمنطقي والدين، ازدواج را با دشواري‌هايي همراه مي‌سازد. با استناد به بند الف، ب. و د. مادة 7 و ماده? 8 مي‌توان مقداري از اين نگرش‌ها را تغيير داد و ازدواج آسان‌تري را رقم زد.

اگر چه بيشتر کارشناسان و جامعه شناسان بر اين باور هستند که مسئله فرهنگي در بين چهار مسئله فوق از اهميت بالاتري برخوردار است اما همچنان هر زمان که صحبت از فراهم کردن شرايط ازدواج براي جوانان و مجردها مي شود با انبوهي از شعارها و همايش ها و نشست هاي تخصصي و غيرتخصصي که فقط جنبه پر کردن عملکرد وزارت خانه هاي مربوطه و هزينه کردن بودجه ساليان فرهنگي را دارد، رو به رو هستيم!
عدم رغبت به ازدواج يا فراهم نشدن شرايط ازدواج براي مجردها، جامعه را به سمت و سوي روابط بر پايه رفع نياز جنسي و عاطفي به صورت غيرعرفي و شرعي چون روابط نامشروع، همباشي، دوستي هاي خياباني دختر و پسر و کشانده است؛ مسئله اي که متأسفانه با سياست گزاري هاي نادرست فرهنگي و همچنين عدم پاسخ گويي درست به نفوذ فرهنگي دشمن در جنگ نرم تا حد زيادي توانسته است جامعه را بيمار سازد. بيماري که اکنون ديگر مرحله پيشگيري را رد کرده و نياز به درمان دارد.

متأسفانه با اين حال آشفته وضعيت تشکيل خانواده در کشور ما وقتي فردي اقدام به ازدواج مي کند باز هم مسئله فرهنگي براي آزار و اذيت وي و تأخير در زير يک سقف رفتن زن و شوهر قد علم مي کنند! استاد رضا خدري نويسنده کتاب ازدواج ديررس تا طلاق زودرس در گفت وگو با طنين ياس مي گويد: کساني که از جوانان خوشبختي را مي طلبند مي بايست زمينه و بستر آن را فراهم آورند که همان ازدواج سهل و آسان است.
آسان گيري خداوند در ازدواج
وي با اشاره به اينکه خداوند همان گونه که قوانين اسلامي را بر اساس نيازها و استعداد و استطاعت انسان تنظيم و وضع کرده است، در مساله ازدواج نيز آسان و سهل گرفته است، مي افزايد: آيات 25 و 28 سوره نساء خواهان آسان گيري در امر ازدواج شده و بيان مي کند که خداوند با تشريع احکام سهل در اين زمينه بر آن است که انسان ها به سادگي ازدواج کنند.
اين پژوهشگر اجتماعي ادامه مي دهد: شناخت خداوند نسبت به انسان و نيازهاي اوست که موجب شده تا قوانين بسيار سهل و آسان باشد. به ويژه آن که دست يابي به خوشبختي تنها از راه ازدواج شدني و ممکن است و لازم است تا قوانين به گونه اي باشد تا انسان به سادگي و آساني به خوشبختي يعني آرامش و آسايش دست يابد.
نويسنده کتاب ازدواج ديررس تا طلاق زودرس معقتد است: ازدواج هايي که به آساني انجام مي گيرد به سبب آن که توکل و تفويض امور به خدا در آن به شدت مراعات شده است، موجبات افزايش آرامش و آسايش طرفين مي شود؛ افزون بر اين که هيچ گونه کينه و کدورتي را بر جا نمي گذارد .

در حال حاضر در جامعه ايراني شرايط سخت و دشواري براي جوانان پديد آمده است که ازدواج هاي آسان را به آرزويي دست نيافتني تبديل کرده است، ديگر مجردها نمونه هاي موفق ازدواج هاي آسان را در پيش رو ندارند زيرا ازدواج که بايد مايه آرامش و شکوفائي جامعه شود، اکنون با موانع زيادي سر راه خود، مواجه شده است که توسط خود مردم به وجود آمده است . از جمله، رسوم موهوم و خرافي و سنگين کردن مهريه‏ ها و جهيزيه ‏ها و ديگر هزينه‏ هاي ازدواج و توقعات بي جا و همچنين آرزوهاي غير منطقي و تشريفات بيش از اندازه متعارف با هزينه‏ هاي کمرشکن است که روز به روز هم رو به افزايش مي باشد . اين ها قهرا امر ازدواج را ناممکن يا خيلي دشوار ساخته است تا جائي که خيلي از جوان ها قيد ازدواج را زده و به هرزگي و فساد و تباهي کشيده مي شوند.
حال پرسش اين است که آيا ما نمي توانيم به جاي تالارها در خانه ‏ها جشن گرفته و عروسي ها و جشن ها را هرچه ساده‏ تر و باصفاتر برگزار کنيم و يا اگر در تالار برگزار مي ‏کنيم، به صورت کم ‏تشريفات، مثلا با يک نوع غذا و حذف هزينه ‏هاي غير ضروري باشد تا هزينه‏ هاي اضافي به مصرف واجبات خانواده نوپا برسد؟
البته در اين زمينه نقش مهم و تأثيرگذار مسئولين اعم از رده هاي بالاي سياست گزار تا رده هاي اجرايي و حتي ريش سفيدان و معتمدين محلي را نبايد در عدم اجرا و تببين قانون تسهيل ازدواج ناديده گرفت!
22 آذر 96 گزارش تخلفات قانوني مسئولين در اجراي قانون تسهيل ازدواج جوانان به قوه قضائيه ارسال شد. با اينکه وظيفة اين قوه نظارت بر اجراي قوانين است، اما بنا به دلايل نامشخص، کاري در خصوص اجرا و نظارت بر آن صورت نپذيرفته است. قسمت‌هايي از قانون با توجه به تغيير قيمت‌ها و تورم بالاي اقتصادي بايد بازنگري شود اين تجديدنظر نيز به تقاضا، بررسي و همکاري نمايندگان مجلس نياز دارد. اگرچه نمايندگان بايد حافظ منافع مردم و پيگير مطالباتشان باشند، اما تاکنون از سوي آن‌ها نيز اقدام مؤثري براي پي‌گيري مسائل مربوط به اجراي قانون تسهيل ازدواج جوانان انجام‌نشده است. جاي سؤال است که بنا بر چه استنادي مسئولين، سازمان‌ها و دستگاه‌هاي مربوطه از اجراي قانون تصويب‌شده امتناع مي‌کنند و چه زماني قرار است قانون فراموش‌شده به عرصة عمل برسد؟!

**طنين ياس به زودي با حضور کارشناسان خبره اين حوزه موضوع ازدواج مجردها به ويژه افرادي که سن ازدواج شان گذشته است را از جنبه هاي مختلف بررسي مي کند.
انتهاي پيام/*




وقتي در سايه غفلت مسئولين

فضاي مجازي؛ بنگاه درآمد، جولانگاه هنجارشکني و سلبريتي سازي طراحان لباس و آرايش!


به نظر مي رسد پليس نه تنها بايد به سلبريتي ها در خصوص رعايت حجاب هشدار دهد بلکه بايد به طراحان و آرايشگران و ايجاد کنندگان مد که از بازيگران به عنوان مدل استفاده مي کنند نيز هشدار دهد تا بازيگران محبوب جامعه ما تبديل به عروسکاني در جهت اهداف اقتصادي و گاها ضدفرهنگي اين افراد قرار نگيرند.


منيره غلامي توکلي

چندي پيش بود که سردار حسين رحيمي فرمانده انتظامي پايتخت درخصوص انتشار تصاوير بدحجابي و بي‌حجابي توسط برخي از سلبريتي‌ها در فضاي مجازي هشدار داد و گفت: هنرمندان، ورزشکاران و افراد مشهور در اين حوزه‌ها به برکت همين سينما و تلويزيون ايران مشهور و معروف شده‌ و مردم براي آنها احترام قائل هستند؛ پس لازمست قوانين و شئونات را رعايت کنند.
وي تأکيد کرد: پليس در برخورد با تخلفات برايش فرقي نمي‌کند که فرد متخلف کيست و چه کاره است؛ طبق قانون با افراد برخورد مي‌کند.
اما واقعيت امر چيز ديگري است، اين مسئله تک بُعدي نيست و صرفا هشدار دادن به سلبريتي ها براي رعايت عفاف و حجاب کافي نيست. آب از سرچشمه گل آلود است. زيرا هستند افرادي که بازيگران و هنرمندان را براي تبرج و حضور قانون شکنانه از نظر پوشش در فضاي مجازي آماده مي کنند، افرادي مانند طراحان لباس و آرايشگران و که کار براي هنرمندان را به عنوان فرصتي براي تبليغ خود، از دست نمي دهند و براي جلب رضايت مشتري هر آنچه وي در نظر داشته طراحي و اجرا مي کنند!
اين نوع حرکت هاي تبليغي که در فضاي مجازي به شدت رونق دارد نه تنها از نظر اقتصادي براي طراح و مشتري! سودآور است بلکه باعث سلبريتي شدن و تبديل شدن آرايشگر يا طراح لباس بازيگران و هنرمندان در عرصه کاري خود در فضاي مجازي مي شود و چه بسا همين آرايشگران و طراحان خود به عنوان هنجارشکنان و مبلغين بدحجابي و بي حجابي در فضاي مجازي مشغول به کار ضد فرهنگي مي شوند.
حال بدتر در فضاي کنوني جامعه ما اين است که همين افراد تنها به دليل همراهي کردن با هنرمندان و به خرج دادن استعدادشان در مسير هنجارشکنانه و کسب درآمد از اين طريق به عنوان مديران برتر در سال هاي متمادي انتخاب شده و معرفي شوند.
بازتاب اين معرفي و متفخر شدن اين افراد به کسب عنوان بانوان کارآفرين و نخبه و مديران برتر در فضاي حقيقي و مجازي جامعه اين امر را براي ساير جوانان مشتبه مي سازد که تنها راه پيشرفت و ديده شدن « هنجارشکني» و « تبرج » و « تبديل شدن به چيزي شبيه سلبريتي ها و طراحان لباس و آرايش آنها است »! از اين رو براي رسيدن به اين هدف، هر آنچه بيشتر در رفتار و پوشش و خود را شبيه اين هنجارشکنان مي کنند.

تيرماه امسال چهارمين اجلاس سراسري نشان عالي مدير سال با مجوز از وزارت علوم تحقيقات و فناوري در تالار دپلماتيک وزارت امور خارجه با هدف معرفي مديران حرفه اي در زمينه پايدار سازي کسب و کار خلاقيت اشتغال زايي در ميان تحريم هاي و بحران هاي اقتصادي کشور برگزار شد.
جالب است بدانيد که يکي از بانواني که در اين اجلاس، مفختر به دريافت نشان عالي مدييت سال 98 شد خانم تکتم رضايي مدير عامل مجموعه تکتم بانو بود. خانمي که بنابر شنيده ها يکي از طراحان و توليد کنندگان مانتوهاي شيشه اي است!
البته اين مورد زياد هم از واقعيت نمي تواند دور باشد چرا که تَرک هاي لباس تکتم رضايي در شب اجلاس از جنس بدن نما بود! و با همين لباس مفتخر به دريافت نشان عالي مديريت شد آن هم در اجلاسي با مجوز دولتي!
صفحه اينستاگرام اين بانوي طراح لباس مملو از عکس هايي است که وي با اشخاص مختلفي که طراحي لباس شان را کرده، گرفته است و درحالي که در اين تصاوير با لباس هاي چسبان ، بدن نما، شلوارهاي 90سانتي و متبرج گونه ديده مي شود.
به نظر مي رسد پليس نه تنها بايد به سلبريتي ها و هنرمندان در خصوص رعايت قانون حجاب و عدم هنجارشکني هشدار دهد بلکه بايد به طراحان و آرايشگران و ايجاد کنندگان مد که از بازيگران به عنوان مدل استفاده مي کنند نيز هشدار دهد تا بازيگران محبوب جامعه ما تبديل به عروسکاني در جهت اهداف اقتصادي و گاها هدف هاي ضدفرهنگي اين افراد قرار نگيرند هر چند که ابراز دوستي ها و رابطه اي نزديک اين افراد با سلبريتي هاي زن و مرد باعث مي شود نسبت به اين دست صحبت ها واکنش هايي را شاهد باشيم. اما دوستي اين افرد دوستي خاله خرسه براي فرهنگ جامعه ماست که بخش مهمي از الگوهاي آن را هنرمندان تشکيل مي دهند.
قطعا حضور هنرمندان در مراسمات مختلف سينمايي اعم از جشن حافظ تا اختتاميه و افتتاحيه هاي جشنواره فجر و جشنواره هاي بين المللي خارج از کشور با لباس هاي عجيب و غريب و خارج از عرف و مکاپ هاي صورت از طريق عناصر و آدم هاي فضايي صورت نمي گيرد و دست همين مدسازان و طراحان لباس و آرايش در کار است که بايد اين دست و هنر به سمت تعالي و بومي شدن پيش برود.
از طرف ديگر از دولت محترم توقع مي رود که در راستاي معرفي و تقدير از افراد شاخص يا برترين هاي حوزه هاي مختلف علاوه بر نگاه اقتصادي نگاهي فرهنگي اقتصادي نيز داشته باشند. نگاهي که فقدان آن باعث مي شود سرکار خانم تکتم رضايي اين فرصت را داشته باشد تا با پوشش و آرايشي خارج از عرف مراسم دولتي يا حتي مجوز گرفته از دولت حاضر شود و مفتخرانه تصاوير خود را در اينستا گرامش بگذارد.
اين دست تقدير کردن ها و انتخاب اين گونه افرد دهن کجي کردن رسمي به مسئله عفاف و حجاب در جامعه مخصوصا تلاش ها در زمينه پوشش است!! چيزي که به نظر برنامه ريزي شده و نرم در حال اجراست.

انتهاي پيام/*


فراموش شدن چالش هايي که دهه شصتي ها با آن دست به گريبانند/ چالش تأخير در ازدواج و بيکاري را حل کنيد، سالمندي پيش کشتان



ساختن چالش هايي مانند چالش سالمندي براي دهه شصتي ها در صورتي که هنوز مرز 40 سالگي را رد نکرده اند و با توجه به شرايط پيش رو مسائل و مشکلات بسياري را يا پشت سر نهاده يا با آن گريبانگير هستند؛ کاري نادرست و بدور از انصاف است. چرا که نگراني برايچالش هايي چون تأخير در ازدواج، بي کاري و کم شدن شانس باروري براي اين گروه و رفع آنها بسيار مهم تر و عاقلانه تر است.


منيره غلامي توکلي








دهه شصتي ها؛ نسلي که خود را متفاوت از ساير دهه هاي مي دانند چرا که آنها از نظر سبک زندگي، نوع بازي ها، خاطراتي دوران کودکي و حتي مدرسه رفتن با بچه هاي دهه هفتاد و دهه هشتاد تفاوت زيادي دارند.
اين متفاوت بودن تا جايي است که در تعريف دهه شصتي بودن نيز مناقشاتي در بين متولدين دهه شصت و دهه پنجاه به وجود آمده است. افراد متولد دهه شصت فکر مي کنند که چون در سال هاي 60 تا 69 متولد شده اند پس دهه شصتي محسوب مي شوند و اين در حالي است که متولدين اواخر نيمه دوم دهه پنجاه و نيمه اول دهه شصت +2 بر اين باور هستند که چون کودکي خود را در دهه شصت سپري کرده اند از نگاهي ديگر دهه شصتي محسوب مي شوند. به واقع تعريف گروه دوم از دهه شصتي بودن – از منظر تفاوت در سبک زندگي و اتفاقات سياسي و پديده هاي اجتماعي و ارتباطات اجتماعي- درست تر و معقولانه تر است.
با توجه به تعريف گروه دوم از دهه شصتي بودن -يعني گذراندن دوران کودکي در دهه شصت-! با نگاهي هر چند کوتاه مي توان به چرايي تفاوت اين گروه با ساير گروه هاي ديگر پي برد. دهه شصتي هاي مذکور جنگ تحميلي و تأثيرگذاري آن بر اقتصاد و فرهنگ و حتي اجتماع را تجربه کرده اند، ورود سخت به دانشگاه و تحصيلاتي که تا کنون نتوانسته است شغل مناسبي را براي شان به ارمغان بياورد، تأخير در ازدواج و را تجربه کرده اند در حالي که متولدين سال هاي 67 تا 70 کمتر درگير اين دست مسائل مي باشند.
امروزه نيز بحث چالش سالمندي اين قشر بر سر زبان ها افتاده است! گويي همه کارها و رسيدگي به همه امور دهه شصتي ها انجام شده و چالش سالمندي اين گروه که هنوز دوران جواني را سپري مي کنند؛ پيش روست و بايد براي آن برنامه ريزي کرد.
اين در حالي است که آمارها از مسائل مهم تري خبر مي دهند که بايد بيشتر مورد توجه و حل و فصل قرار بگيرد. مسائلي چون رسيدن به مرحله تجرد قطعي که بحث هاي زيادي جمعيت شناسي و جامعه شناسي را در بر داشته است. کاظمي پور جمعيت شناس در اين زمينه مي گويد: در رده سني 30 تا 34 سال که مربوط به دختران متولد نيمه اول دهه 60 هستند، هنوز 645 هزار دختر مجرد وجود دارد که در ميان آنها شانس ازدواج به حداقل رسيده است. در مجموع دختران ازدواج نکرده زير 50 سال به بيش از يک ميليون نفر مي‌رسد. اين ارقام نشان مي‌دهد دختراني که به سن تجرد قطعي رسيده‌اند شانس و فرصت ازدواج آنها به حداقل مي‌رسد و بيش از يک ميليون نفر از دختران بالاي 35 سال به سن تجرد قطعي رسيده‌اند و فرصت ازدواج براي آنها به حداقل رسيده است.
مرکز آمار ايران نيز شش ماه گذشته اعلام کرد: «دهه شصتي‌ها با 16 ميليون و 802 هزار و 46 نفر بيشترين سهم از جمعيت کشور را دارند و يک سوم مردهاي دهه شصتي هنوز ازدواج نکرده‌اند.»
دهه شصتي ها تعريف شده در اين گزارش ما همانگونه که از سن ازدواج شان گذشته است و در مرز 40 سالگي يا دو – سه سالي بالاتر از آن هستند در حال گذر از سن باروري نيز مي باشند در اين باره برکاتي، مديرکل دفتر سلامت جمعيت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت فرودين امسال گفت که از سال 95 به بعد ميزان تولدهايمان در کشور سالانه 40 هزار مورد کمتر شده است. همچنين درسال 89 نزديک به 890 هزار ازدواج داشتيم که اين عدد در سال 96 به 680 هزار ازدواج و هم‌اکنون به 650 هزار ازدواج رسيده است.
به اعتقاد وي چالش دهه شصتي‌هايمان اين است که دارند از سن باروري مي‌گذرند. به‌عنوان مثال دختران متولد 60 در آستانه 38 و 40 سالگي هستند و اگر شرايط مناسب براي ازدواج‌شان ايجاد نشود، از چرخه فرزندآوري خارج مي‌شوند. بايد توجه کرد که معضل اصلي ازدواج در کشور، مسائل فرهنگي است و اميدواريم اين مشکل با کمک رسانه تقليل پيدا کند. بعد از اين موارد، درآمد و مسائل اقتصادي نيز نقش دارند.
مسئله بيکاري تؤامان با سختي هاي ورود به دانشگاه براي متولدين اواخر نيمه دوم سال پنجاه تا دهه اول سال شصت يکي ديگر از چالش هاي پيش روي دهه شصتي هاست .
فاطمه ذوالقدر نماينده مجلس شوراي اسلامي در اين باره مي گويد: متولدين اين سال‌ها به‌سختي وارد دانشگاه شدند و پس از اتمام تحصيل هم با معضل بيکاري روبه‌رو بوده و هستند. تحصيلات، پيدا کردن شغل و استقلال مالي، سال‌هاي زيادي از عمر جوان ايراني را براي فراهم کردن يک زندگي مناسب، مي‌گيرد و اضطراب رويارويي با موقعيت‌هاي مختلف زندگي را افزايش مي‌دهد.
ذوالقدر توضيح مي‌دهد: اين موضوع در حالي است که معمولاً آموزش‌هاي ارائه شده نيز چه از طرف والدين و چه از طرف نهادهاي آموزشي چندان در بر گيرنده مهارت‌هاي لازم براي زندگي نبوده است. به نظر مي‌رسد در کنار موانع اقتصادي، علت نرخ پائين ازدواج دهه شصتي‌ها را بايد در اين مسائل هم جست‌و‌جو کرد.
به هر حال ساختن چالش هايي مانند چالش سالمندي براي دهه شصتي ها در صورتي که هنوز مرز 40 سالگي را رد نکرده اند و با توجه به شرايط پيش رو مسائل و مشکلات بسياري را يا پشت سر نهاده يا با آن گريبانگير هستند کاري نادرست و بدور از انصاف است. چرا که نگراني براي چالش هاي بسياري چون تأخير در ازدواج، بي کاري و کم شدن شانس باروري براي اين گروه بسيار مهم تر و عاقلانه تر است.
انتهاي پيام/*


امضاء مولاوردي پاي تفاهم نامه جديد حقوق بشر ن/ تضاد اين دست اقدامات با حقيقت سکوت بره ها!


 


به نظر مي رسد خانم مولاوردي به عنوان دبيرکل جمعيت حمايت از حقوق بشر ن! بايد با حواسي جمع تر پاي ميز امضاء تفاهم نامه ها با نهادهاي بين المللي بنشيند و بيش از گذشته در راستاي احقاق حقوق واقعي و مطالبات به حق ن کشور قدم بردارد تا بعد از امضاء چنين تفاهم نامه هايي سر بزنگاه حمايت از حقوق ن باز هم شاهد «سکوت بره ها» نباشيم.





 منيره غلامي توکلي: چندي پيش خبر امضاء تفاهم نامه جديدي در رابطه با «حمايت و تحقق حقوق بشر ن» در دانشگاه شهيد بهشتي توسط شهيندخت مولاوردي دبيرکل جمعيت حمايت از حقوق بشر ن و حسين ميرمحمد صادقي، رئيس کرسي حقوق بشر، صلح و دموکراسي يونسکو، در فضاي مجازي و رسانه ها بازتاب داشت.
بازتابي که نسبت به ساير اقدامات حوزه ن نه تنها بازخوردي نداشت بلکه عمدتاً توسط رسانه هاي حامي برخي از جريانات و شبکه هاي اجتماعي وابسته به آنها مورد توجه قرار گرفته بود که اين خود پيامي خاص براي امضاء کنندگان اين دست تفاهم نامه ها دارد.
در اين تفاهم نامه مولاوردي، متعهد شده است که براي حمايت و تحقق حقوق بشر ن و ارتقاء آنها در صلح و دموکراسي، بانک هاي اطلاعات ايده ها و ظرفيت هاي انساني و مالي حوزه ن را در اختيار سازمان مذکور قرار دهد! و متقابلا اين کرسي نيز در خصوص خلاهاي قانوني حوزه ن طرح ها و لوايحي را براي قانونگذاري به ايران پيشنهاد دهد.
براي معاون سابق ن و خانواده رياست جمهوري که از چهره هاي شناخته شده در حمايت از حقوق ن آن هم به سبک و سياق غربي است! اين نخستين باري نيست که در قالب ارائه برخي از اطلاعات و آمار در حوزه ن با نهادهاي بين المللي تفاهم نامه را امضا مي کند! افشاي برخي از اطلاعات حوزه ن به ويژه ن مطلقه که مورد تکذيب مولاوري قرار گرفته است اما منتقدين او همچنان روي چنين مباحثي تأکيد دارند.
اينبار نيز کاملا به صورت علني اين اتفاق در تفاهم نامه با کرسي حقوق بشر، صلح و دموکراسي يونسکو در حوزه حقوق بشر ن افتاده است! گويا معاون سابق رئيس جمهور به اين مسئله هيچ اعتقادي ندارند که اشراف هاي اطلاعاتي نهادهاي بين المللي که همگي به نوعي مستقيم و غيرمستقيم سرسپرده کشورهاي متخاصم با ايران هستند مي تواند در شرايط جنگ فرهنگي و نفوذ اطلاعاتي دشمن براي برنامه ريزي و سلطه گري، دست آوري مهم و غنيمتي ارزشي باشد!
چه بسا که در اين تفاهم نامه نيز به صورت کاملا مستقيم بر اين مسئله تأکيد شده است که براساس داده هاي ايران، طرح ها و لوايحي از سوي اين کرسي در جهت برطرف کردن خلاء هاي قانوني حوزه ن ارائه مي شود.
اي کاش خانم مولاوردي اگر چندان به سخنان منتقدان و دلسوزان حوزه ن وقعي نمي نهد به اين ضرب المثل توجه کند که « سلام هيچ گرگي بي طمع نيست و هيچ گربي محض رضاي خدا، موش نمي گيرد»! يعني؛ اين کرسي ها قطعا در پيشنهاد و ارائه برنامه ها و لوايح و طرح هاي خود بسيار محکم تر و برنامه ريزي شده تر از سابق با اعتماد بيشتر بر عملياتي شدن خواسته هاي خود، قدم بر مي دارد.
اين امري بديهي است ؛ همانطور که در جنگ نظامي مسئله اطلاعات بسيار کليدي بوده و نقش تعيين کننده اي در پيروزي و شکست دارد درساير ميادين نيز به ويژه در جنگ عليه خانواده، جنگ نرم، جنگ فرهنگي ( در جبهه تغيير سبک زندگي )و هم اگر دشمن به اطلاعات مورد نياز خود دسترسي پيدا کند با دقت بيشتري به اهداف خود تهاجم خواهد کرد و پيروزي خود را نزديک تر و راحت الوصول تر خواهد ديد.
علاوه بر اين مورد، ايران اسلامي تجربه تلخي در تعامل با نهادهاي بين المللي در حوزه حقوقي و حقوق بشر ن و خانواده دارد. تجربه هايي که نشان مي دهد، راه کارها، برنامه ها، اهداف و سياست گزاري هاي اين نهادها نه تنها با مطالبات اکثريت جامعه ن ايراني همخواني ندارد بلکه در بسياري از موارد عليه زن ايراني و خانواده نيز بوده است.
به نظر مي رسد خانم مولاوردي به عنوان دبيرکل جمعيت حمايت از حقوق بشر ن! – که در بيشتر موارد گزينشي فريادخواهي حقوق ن را سر مي دهد - با حواسي جمع و با نگاهي بازتر و مصلحت انديشانه تر پاي ميز مذاکرات و امضاء تفاهم نامه ها و مشارکت هاي با نهادهاي بين المللي حقوقي بنشيند و بيش از گذشته در راستاي احقاق حقوق واقعي و مطالبات به حق ن کشور قدم بردارد تا بعد از امضاء چنين تفاهم نامه هايي سر بزنگاه حمايت از حقوق به ن باز هم شاهد «سکوت بره ها» نباشيم.



انتهاي پيام/*


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Rachel آخرین نقل و انتقالات فوتبالی، شایعات و خبر های ورزشی دبستان خلیج فارس (ب) دوره دوم wholesale Household wiping material jumbo roll ساخت میزمدیریتی سایت اموزش عکاسی وب سایت فرهنگی_آموزشی رضایی راز خدا